«راست میگفت. به چیزی که عادت میکنم محالِ ممکن است عوضش کنم و دلم میخواهد تمام عمر باهام باشد.
یعنی طوریست که گاهی وقتها، که شده عروسکِ رنگ و رو رفتهی بیدست و پایی را دیدهام کسی گذاشته کنار خیابان، دلم خواسته بَرَش دارم و ببرم به صاحب پَست فطرتش نشانش بدهم. و از وجودِ بیوجودِ نامردش بپرسم وقتی عروسکش نو بوده و هنوز یک چشمش نیفتاده بوده، باز هم حاضر بوده بگذاردش کنار خیابان؟!
خوب نیست آدم با عروسکش جوری رفتار کند که انگار فقط یک عروسکه...»
فرهاد جعفری (کافه پیانو)
پنجره قرمز، پنجره زرد، پنجره آبی...
ما را در سایت پنجره قرمز، پنجره زرد، پنجره آبی دنبال می کنید
برچسب : انگار,عروسک, نویسنده : 9alefsaghif بازدید : 121 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 6:36